تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

۲۳ مطلب با موضوع «پرونده سینمایی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هر فیلمی که آنجلینا جولی را به عنوان یک قاتل بین المللی معرفی کند، تقریباً به تعبیری فیلمی است که خشونت را زیبا و فریبنده جلوه می دهد. اما فیلم "تحت تعقیب" اولین کارگردانی تیمور بکمامبتوف قزاق در سینمای هالیوود، جدا از نمایش خشونت پر زرق و برق چیز های دیگری را نیز درشت جلوه می دهد. در واقع این یکی از استراتژیک ترین آثار هالیوود در قرن ۲۱ می باشد. فیلم تحت تعقیب از نظر ساختار فنی اثری درخشان و جلا داده شده با کارگردانی مناسب است. در نمای کلی این فیلم ایده یا استراتژی خاصی را طراحی کرده و زیبا جلوه می دهد، سپس ایده خود را به مرحله باروری می رساند، و در نهایت بعد از زدن حرفش، بیننده را تسلی می بخشد. چنین سینمایی که در آن آثاری چون تحت تعقیب رشد می کنند، صنعتی پیچیده و هدفمندی است که در درون خود تناقض و تضاد را با هم پرورش می دهد، و گاهی تفکیک خوبی از بدی در چنین سینمای استراتژی داری دشوار خواهد بود. خشونت در این فیلم ابزار ارائه پیام است، بنابراین خرد شدن استخوان در مقابل استخوان، قصابی حیوان و انسان با تیغه های تیز و (بخصوص) کاشت گلوله در پیشانی به گونه ای که ممکن است به عنوان شکوفه زرشکی از پشت جمجمه بیرون بیاید - تعهد فیلم برای اجرای پیام هایی است که تقریباً فقط به دلایل زیبایی شناسی ذاتی می توان آن ها را توجیه کرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

اسپایک لی یک فیلم هنری تأثیرگذار ارائه کرده!

اسپایک لی فیلمسازی است که کارنامه کاری اش به طور پیوسته درخشان نبوده است. با نگاهی به لیست فیلم هایش چشمان ما با آثاری چون "تابستان سام" و "او از من متنفر است" برخورد می کند که انصافاً فیلم های بدی هستند، اما شاید لکه سیاه فیلمسازی اسپایک لی بازسازی مخوف و به شدت افتضاح او از نسخه کره ای فیلم اولدبوی باشد. البته همین کارگردان فیلم قابل دفاع مالکوم ایکس را دارد و جالب اینجاست که او در این فیلم، مالکوم را یک انسان عجیب نمایش نمی دهد بلکه او را یک انسان واقعی و با نقص به نمایش می گذارد. اما همیشه برای من این سوال بوده و کماکان هست که چرا سازنده فیلم ظریفی چون مالکوم، می خواسته اولدبوی را بازسازی کند؟! به طور کلی در کارنامه اسپایک لی داستان های مربوط به جامعه سیاه پوستان، همیشه دارای یک جاذبه ای است که بیننده را با خود همراه می کند. شاید من اشتباه می کنم، شاید من دچار کج فهمی شده ام و شاید اتفاقی و تصادفی باشد، اما به نظر می رسد که دولت تحت امر ترامپ و شخص کثیف ترامپ، آتش زیر خاکستر این فیلمساز را دوباره شعله ور کرده، و او را از خواب زمستانی فیلمسازی اش بیدار کرده است. در روزگاری که فریاد سیاه و غیر سیاه از ناعدالتی خود به خود بلند است، دلقک احمقی چون ترامپ نیز با گرایشش به ترویج نژادپرستی و برتری سفید، باعث شده ناله ها و گریه های در خلوت تبدیل به شعار هایی مهیج شود که نه تنها در ایالات متحده بلکه صدایش در سراسر جهان بلند شده است. جالب اینجاست که مردم سیاه پوست سالها است که در حال فریاد زدن هستند، اما برای اولین بار در مدت زمان طولانی، بقیه جهان نیز به طور جدی می پرسند این بی عدالتی تا به کی و چرا؟!

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

به نظر من هنوز هم می توان تغییر چهره را دیوانه کننده ترین اکشن تاریخ سینما نامید. این فیلم که توسط جان وو یا به قول غربی ها "گان فوو" ساخته شده بود، با پشتوانه ستارگانی چون جان تراولتا و نیکلاس کیج در تاریخ سینمای اکشن ماندگار شده است. شاید در طول تاریخ سینما این غربی ها بودند که سینما و ژانر سینمایی را خلق کردند، اما نمی توان نادیده گرفت که کارگردانان شرقی در زنده نگاه داشتن برخی ژانرها به نسبت غربی ها تلاش های چشمگیر بیشتری انجام داده اند. فیلمسازان شرقی تحت تأثیر این هنر غربی قرار گرفتند و خیلی سریع آموزش آن را نیز فرا گرفتند. با شروع فیلمسازی شرقی ها به نظر یک خون تازه وارد چرخه سینما شد، و این خون تازه خلاقیت خاص آنها بود. این خلاقیت منجر به تولید برخی از فیلم های حاشیه ساز، مبتکرانه و مهم شد که تا به امروز مورد توجه تمام فیلمسازان جهان قرار دارند. وقتی آکیرا کوروساوا فیلمنامه دژ پنهان را نوشت، این فیلم را ادای احترامی به وسترن های جان فورد نامید، و سپس یک فیلمساز نوپا غربی به نام جرج لوکاس تحت تأثیر فیلم های کوروساوا و فورد وسترن فضایی جنگ ستارگان را تولید کرد که امروز به عنوان یکی از بزرگترین فرانچایز های تاریخ سینما شناخته می شود. به طور مشابه وقتی رینگو لام فیلمساز هنگ کنگی، با الهام از آثار جنایی دهه ۷۰ سینمای اروپا و همچنین فیلم های گانگستری دهه ۴۰ و ۵۰ سینمای آمریکا و ترکیب آنها با هم و همچنین اضافه کردن چاشنی اکشن شدید و خشونت افسار گسیخته به آن شهر گناه را تولید کرد، احتمالاً پیش بینی این را نمی کرد که چند سال بعد کوئنتین تارانتینو جوان با الهام از فیلم او سینمای مستقل خودش را در دهه ۹۰ بنا نماید. در واقع فیلم لام و الگو گیری تارانتینو از او در دهه ۹۰ فیلمسازی مستقل را متحول کرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

گستره شب نامه عاشقانه مرموزی به فیلم های درجه "B" دهه 1950 و بهترین قسمت های منطقهٔ نیمه‌روشن یا توایلایت زون است. این فیلم فرکانسی بین منطق و افسانه است که حتما باید تماشایش کنید.  "تئاتر پارادوکس"

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

چرا باید فیلم هیولایی GRABBERS را دید؟ یک فیلم ژانری خوب، تمیز، سرگرم کننده و یک اثری که در سیستم امروزی هالیوود به ظاهر دست نیافتنی است. این فیلم چیزی است که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی در هالیوود شبیه به آن زیاد بود، اما حالا در قرن ۲۱ آثار ابرقهرمانی و بلاکباستر های اکشن عجیب و غریب جای آن را گرفته اند و هر از چند گاهی چنین آثاری در بریتانیا دیده می شوند؛ و فیلم هیولایی ایرلندی با نام GRABBERS نمونه ای از آنها است. فیلم کمدی وحشت و هیولایی جان رایت، فیلمساز ایرلندی در یک جزیره کوچک جریان دارد که توسط بیگانگان خون خوار مورد تهاجم قرار گرفته است. این فیلم نمونه بارز یک اثر دوست داشتنی‌،تکنیکی و گیرا در ژانر وحشت هیولایی است. این اثر به شدت من را یاد آثار ادگار رایت انداخت، به ویژه تریلوژی خون و بستنی او.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

یکی از ترند ها یا پُر تکرارترین بحث های سینمایی چند روز اخیر و یا شاید حداقل یک ماه اخیر، پیرامون فیلم اسپانیایی پلتفرم یا به زبان اسپانیایی El Hoyo بوده است. فیلمی در مورد، یک سکو یا به ظاهر یک زندان دیستوپیایی به کارگردانی گالدر گزتلو-ارووتیا. همان طور که گفتم فیلم در مکانی خاص و در بستر فضای دیستوپیایی روایت می شود. اما ابتدا بگویم اصلاً منظور از چنین فضایی چیست؟!. دیستوپیا یا ویران شهر یک جامعه یا سکونت‌گاه خیالی در داستان‌های علمی–تخیلی است که در آن، ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست. این جوامع معمولاً زمانی از یک جامعه را نشان می‌دهند که به نابودی و هرج‌ومرج رسیده‌است. با این تعریف، یک «جامعهٔ پاد-آرمانی» نقطهٔ مقابل و وارونهٔ یک جامعهٔ آرمانی (آرمان‌شهر) است. آرمان‌شهرها جوامعی خیالی هستند که در آن‌ها همه‌چیز مثبت و ایدئال است. ترسیم یک جامعهٔ پادآرمان و بدزمانه توسط نویسندگان آینده‌گرا معمولاً به‌منظور هشدار به مردم در مورد ادامه یا افزایش چیرگی برخی معضلات اجتماعی صورت می‌گیرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

از حماسه های جنگی و فیلم های فاجعه ای گرفته تا داستان های بقای شخصی ، هیولاهای وحشتناک و حتی برخی فعالیت های ماوراء الطبیعه ، من قصد دارم 10 فیلم را با داستان های وحشتناک در دریا معرفی کنم. شاید نمادین ترین و به یادماندنی ترین سفر دریاییِ پر از تنش در سینما فیلم آرواره های استیون اسپیلبرگ باشد ، اما در تاریخ سینما آثار بسیار خوب دیگری نیز بوده اند که شاید شرور اصلی آن قبل از موجودات ترسناکش دریا بوده باشد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

از زمانی که وودی و باز برای اولین بار در ۲۵ سال پیش به خانواده ها شناسانده شده اند، پیکسار میراثی از فیلم های انیمیشنی را ایجاد کرده است که نه تنها بچه ها بلکه تمام خانواده را به خود مشغول کرده است. از کاوش دوستی تا بزرگ شدن و غم و اندوه گرفته تا محیط زیست و موارد دیگر، فیلمهای پیکسار همیشه یک پیام اساسی در هسته خود داشته اند. حالا با انیمیشن Onward، استودیو به یکی از محبوب ترین مضامین خود یعنی فرزندپروری بازگشته است. به طور خاص ، پدر بودن. حالا من قصد دارم با بررسی پدران خلق شده توسط پیکسار به نکات شاخص آنها نگاهی بیاندازم و درسهایی که به ما می آموزند را مرور کنم.

 

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

خلاصه داستان: همسر دکتر ریچارد کمبل (هریسون فورد) توسط مردی که یک دست مصنوعی دارد به قتل می‌رسد. دکتر مورد سوءظن قرار می‌گیرد و بر اساس قرائن و شواهد به اتهام قتل همسرش به اعدام محکوم می‌شود. در هنگام انتقال او با چند محکوم به یک زندان دیگر موفق به فرار می‌شود. او ظاهر خود را تغییر می‌دهد و در قسمت توانبخشی بیمارستان به مطالعه پرونده بیماران معلول می‌پردازد در حالیکه ...

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

فیلم True Lies یک اکشن بزرگ از کارگردان اکشن سازی که در کارنامه اش فیلمی چون TERMINATOR 2: JUDGEMENT DAY را دارد، اما فیلم دروغ های حقیقی نه به اندازه دیگر آثار جیمز کامرون حماسی است و نه آن چنان بزرگ است که بگوییم یک چیز نادر در آن وجود دارد.

شخصا یک آرشیو وی اچ اس از آثار نوستالژیک دارم که این فیلم نیز یکی از آنها است و باید بگویم که صحنه معروف استریپتیز جیمی لی کُرتیس، لحظه ای ماندگار در سال های ابتدای نوجوانی من بود، که شاید بارها آن را تماشا کرده بودم. البته سپس ، با دیدن بسیاری از فیلم های دیگر ، TRUE LIES به راحتی از چرخه دیدنم خارج شد.

واقعیت این است در روزگاری که هنوز دیدن آثار لینچ و نولان پُز نداشتند، امثال همین آثار اکشن نهایت کلاس فیلم دیدن بودند. اما وقتی بعد از چند سال امروز دوباره این اثر را تماشا کردم به این نتیجه رسیدم که واقعا دروغ های حقیقی یک فیلم پُر از ضعف و ایراد است. فیلم TRUE LIES صحنه های اکشن خیره کننده ای دارد ، اما بسیاری از آنها بین جنسی ترین و نژاد پرستانه ترین لحظات هالیوود در پنجاه سال گذشته قرار می گیرند.

من آن زمان به عنوان یک بچه سیزده ساله سفید پوست ، هیچ وقت به این فکر نکردم که چگونه شخصیت های TRUE LIES با افراد اطراف خود رفتار می کنند. حق بدهید یک نوجوان درک درستی از همه چیز ندارد، بنابراین من فیلم را به عنوان تقابل بچه های خوب در مقابل آدم های بد تماشا کردم. وقتی در فیلم تام آرنولد و آرنولد شوارتزنگر چپ و راست به همه بد و بیراه می گفتند، من تنها همه چیز را یک شوخی ساده فرض می کردم. دیدن شوارتزنگر قهرمان در حال نجات همسر و دخترش در برابر تروریست ها برای من حکم یک سرگرمی خفن را داشت، و من آن را دوست داشتم. اکنون ، در حالی که من خودم را نسبتاً آگاه تر و آزاد تر می دانم، و خبر از خاورمیانه نیز بیشتر دارم، متوجه این اعمال نظرات خاص فیلم جیمز کامرون شده ام.


حتما از حادثه ۱۱ سپتامبر شنیده اید، حمله مرموز و کماکان نامعلوم که برج های دوقلو یا تجارت جهانی را هدف قرار داد و بهانه ای شد برای شروع جنگ در خاورمیانه و اطراف آن، اتفاقی که شباهت فراوانی به فیلم جیمز کامرون داشت. واقع بینانه این فیلم شبیه به یک پوستر مسخره تبلیغاتی آمریکایی و نژاد پرستانه است.

یکی از بدترین چیز ها ممکن در این فیلم افراد شرور و به شدت کلیشه ای آن هستند. در جامعه ای که آنتاگونیست هایی چون بن لادن و صدام بوده اند، نمایش کامرون از شرور تروریست بیشتر شبیه به یک عروسک خیمه شب بازی مسخره است، و این نشان از ضعف و عدم شناخت درست فیلمنامه نویس از شرایط سیاسی واقعی و منطقه ای بوده است. همه تروریست های فیلم به شکل احمقانه ای ریشو و ساده لوح هستند و عامدانه وحشی به نمایش در می آیند.
 

طراحی گروه تروریست به فرماندهی شخصی به نام سلیم ابوعزیز بیشتر مانند تعدادی سوژه برای نفله شدن توسط شوارتزنگر هستند. هیچ یک از آنها نمایانگر یک شخصیت سه بعدی با انگیزه فراتر از موضوع مسخره سقوط آمریکا نیست. با قدرت و بدون تردید می توان گفت TRUE LIES بدترین ساخته جیمز کامرون است. در سکانس آغازین فیلم که با رقص نمادین تانگو توسط آرنولد شروع می شود، به نظر می رسد فیلمِ دروغ های حقیقی جانشین خوبی برای فرنچایز جیمز باند است، اما با پیش روی قصه دوباره بینندگان شاهد یک فیلم تمام آرنولدی متفاوت تر هستند.

یکی از نکات مسخره فیلم عدم تفکر همسر قهرمان است، چرا که برایش سوال نمی شود شوهری که چنین حجم عضله ای دارد و مشکوک است آیا واقعا متخصص ابزار کامپیوتری است یا خیر؟! و زمانی هم که متوجه می شود با دیالوگ به ظاهر خنده دارِ من زن رامبو شدم، همه چیز ختم به خیر می شود. قسمت طنز فیلم نیز امروزه دیگر خیلی طنز به نظر نمی رسد. با هر نگاهی این فیلم جیمز کامرون یک اثر توهین آمیز و ناجور است.

در فیلم وقتی شخصیت هری تاسکر گمان می کند همسرش در حال داشتن رابطه است ، از قدرت خود به عنوان یک جاسوس مخفی سوء استفاده می کند. در نگاه عمومی چنین چیزی شیرین و لذت بخش به نظر می رسد. اما در واقع چنین موقعیت بحث برانگیز روانی ای هیچ گونه تاثیری بر شخصیت جیمی لی کورتیس در فیلم نمی گذارد. نگاه جنسی فیلم در این سکانس ها کمی بی اندازه زیاد و زننده است، که این هم نشانه گذاری بد فیلمنامه جیمز کامرون است.

البته فیلم TRUE LIES هرچه در زمینه فیلمنامه و ایده بد است، در مقابل در سطح فنی بسیار اثر قابل دفاع و محکمی است. البته همان سکانس معروف جِت جنگی که در فیلم وجود دارد اکنون حتی با توجه به استانداردهای جلوه عملی نیز ارزان به نظر می رسد. سکانس های تعقیب و گریز این فیلم نیز هم جالب هستند و هم احمقانه اما خوب در لیست های فراوان نام این فیلم موجود است. از فیلمبرداری راسل کارپنتر گرفته تا موسیقی خوب براد فیدل در TRUE LIES و بازی خوب جیمی لی کورتیس که برنده گلدن گلاب شد، دیگر نکته ای نیست که بگویم فیلم را خاص تر کرده، اما این نکته نیز قابل توجه است که این اثر اولین فیلم با بودجه بالای ۱۰۰ میلیون دلار هم بوده است.

جیمز کامرون در سال ۲۰۱۸ اظهار داشت که تولید نسخه Blu-ray فیلم به اتمام رسیده است اما وی فرصتی برای بررسی آن نداشته است. کامرون ممکن است به اندازه کافی مشغول کار در مورد دنباله های AVATAR باشد تا از پرداختن به مشکلات بی شمار TRUE LIES جلوگیری کند. فیلم دروغ های حقیقی یک فیلم توهین آمیز ضعیف است که باید فراموش شود. مشکل این است که هیچ راهی برای حل این ضعف ها وجود ندارد بدون اینکه دوباره فیلمبرداری کل فیلم از ابتدا انجام شود. شاید به جای دنباله یا نسخه ویژه ، TRUE LIES باید بازسازی شود و از همه پیشرفت های جلوه های ویژه ای که جیمز کامرون در بیست و پنج سال اخیر قهرمان آن شده بهره مند گردد و از شر نژاد پرستی و سکسیسم اساسی که در آن موج می زند خلاص شود، تا آن موقع لقب فیلم سرگرم کننده و یک اکشن بلاک باستری خوب را دریافت کند.
 

  • امیر پریمی