تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد فیلم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فیلم‌های کریسمسی معمولاً برای القای احساسات گرم و خانوادگی در مخاطب طراحی می‌شوند، و قصه این آثار اغلب داستان‌های سرراستی را شامل می‌شود که پایان‌های شادی را ارائه می‌دهند و شخصیت‌های درونشان را از اهمیت دوستان، خانواده و عزیزانشان مطلع می‌کنند. با این حال، قطعاً یک آلترناتیو یا جایگزین برای هر ژانر یا شاخه‌ای وجود دارد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

اقتباس از داستان محبوب رولد دال (جادوگران) توسط رابرت زمکیس برای مخاطب مدرن، فیلمی جالب از منظر بصری و نظری خلق کرده است. جادوگران (2020)، داستانِ تاریک، طنزآمیز و دلهره آور پسری یتیم را روایت می کند که، در اواخر سال 1967، برای زندگی با مادربزرگ دوست داشتنی‌اش به روستایی در آلاباما و شهر دموپولیس می‌رود. در حالی که پسر و مادربزرگش با برخی از جادوگران فریبنده اما کاملا شیطانی روبرو می شوند، تصمیم می گیرند به یک استراحتگاه مجلل ساحلی در هتلی شیک بروند. اما با بد شانسی، آنها دقیقاً در همان زمان می رسند که جادوگر بزرگ جهان (آنا هاتاوی) همرزمان خود را از سراسر جهان - مخفیانه - جمع آوری کرده تا نقشه‌های شیطانی خود را انجام دهد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

بهترین ماجراجویی آخرالزمانی از زمان "Zombieland" یا "کُمدی عاشقانه‌ای با ابعاد غول پیکر" - فیلم عشق و هیولاها (Love and Monsters) یکی از بهترین شگفتی‌های سرگرم‌کننده سال 2020 است، زیرا دنیایی منحصر به فرد و مهیج را ارائه می‌دهد و به شخصیت‌ها و جانوران خود همان اهمیتی را می‌دهد که به جلوه‌های بصری و فضاسازی ژانری‌اش می‌دهد. به شکل ساده باید گفت این فیلم یک کمدی صمیمانه با لحنِ اکشن هیولایی است.

آخرالزمان چقدر می‌تواند سرگرم‌کننده باشد؟ خوب، این بستگی به این دارد که چه کسی داستان را روایت می‌کند، زیرا می‌تواند یک تجربه ترسناک و وحشتناک باشد که به عنوان یک داستان هشدار دهنده عمل می‌کند، یا می‌تواند یک ماجراجویی هیجان انگیز باشد که به ما یادآوری می‌کند آنچه در زندگی واقعاً مهم است چیست.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

شاید انتخاب فیلم بی خوابی از میان چند فیلم خاصِ نولان برای دیدن در روز تولد ۵۰ سالگی او، گزینه اول خیلی ها نباشد. اما من تصمیم گرفتم این اثر بی شیله پیله نولان را دوباره تماشا کنم. در نگاه اول، بی خوابی انتخابی عجیب برای نولان بعد از فیلم ممنتو به شمار می رفت، چرا که ممنتو ترکیبی بود از روایت هوشمند و حیله های ساختاری خاص، در مقابل بی خوابی بازسازی یک اثر خارجی زبان (نروژی) بود. و در ظاهر چه چیزی ساده تر از بازسازی هالیوودی از یک فیلم خارجی زبان است. اما این تصور بسیار اشتباه بود، چرا که اساساً بی خوابی یک تریلر پلیسی یک خطی معمولی نیست، بلکه این فیلم مانند تمام آثار این کارگردان، روایت خود را با نمادگرایی های بزرگ پیش می برد، و این کار در راستای منعکس کردن بهتر لایه های داستان صورت می پذیرد. بی خوابی نیز مانند اکثر آثار نولان، وسواس او را بر روی مضامین درون فیلم نشان می دهد. اما در اینجا او مضامین و لحن اساسی فیلمش را به گونه ای احساسی، دلهره آور و تعلیق آفرین واکاوی می کند، که مخاطب را خود به خود به سمت اثر جذب می کند. در واقع بی خوابی به خاطر درون مایه به ظاهر معمولی و تیپیکال خود، برای خیلی ها ساده به نظر می رسد. اما، درست هنگامی که ما فکر می کنیم شاهد یک تریلر روانشناسانه در مورد پلیسِ در تعقیب قاتل هستیم (در این لحظات فیلم شمایل یک داستان نوآر را به خودش می گیرد)، عجیب این است که تمام تصاویر فیلم زیر نور آفتاب بی تاب خورشیدِ نمیکره شمالی قرار می گیرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

در حالی که تریلر پارانوئید گونه دیو فرانکو، یعنی "اجاره"، ممکن است به نظر کاری را که روانی آلفرد هیچکاک از منظر موقعیت مکانی با مسافرخانه های کنار جاده ای انجام داد را با ایربی‌ان‌بی یا خانه های اجاره ای انجام دهد، اما نه دیو فرانکو حتی به گرد جوراب نشسته هیچکاک می رسد و نه اجاره  - سودای شباهت با روانی را دارد. اما این فیلم به خاطر آوردن چهار شخصیت طبیعی به دلِ یک ماجرای وحشتناک، قابل بررسی و دیدنی است. دیو فرانکو اولین کارگردانی خودش را بر مبنای فیلمنامه از خودش و جو سوانبرگ بنا کرده، که ریشه های آن به آثار ترسناک قدیمی و کم بودجه می رسد. اجاره چیزی شبیه به دیگر آثار سوانبرگ است که بازیگران نه چندان مشهور اما با استعداد در آن جمع شده اند. در واقع اجاره در فضای یکی دیگر از درام های کم حرف و پرتحرک سوانبرگ جریان دارد، یعنی چیزی شبیه به هم پیاله ها که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده بود. اما با نگاهی کلی فیلم فرانکو در بستر ژانر وحشت و در کنار آثاری چون هالووین قرار می گیرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

"فیلم ترسناک The Room زیر بار سنگین یک مفهوم بزرگ می شکند" همه ما در دوران کودکی آرزوی یک چیز جادویی را قبل به خواب رفتن داشته ایم، اما هیچکدام هم به آن آرزوی جادویی نرسیده ایم. حالا این فیلم به ظاهر ترسناک به ما نشان می دهد که چرا داشتن یک اتاق جادویی برآورده کردن آرزوها می تواند به شدت وحشتناک و عذاب آور باشد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

نگاهی به فیلم پام اسپرینگز (Palm Springs)

"بازی با فرمول و ایده آشنای فیلم روز گراندهاگ، البته با چاشنی انرژی مبتذل و پیچ و تاب هایی سرگرم کننده" داستان فیلم پام اسپرینگز بسیار ساده و سر راست است، وقتی در یک حلقه زمانی خاص و بی پایان گیر می کنیم، چه کنیم که زندگی تکراری ما پویایی یک زندگی سرزنده را داشته باشد؟! سازندگان این اثر فرض کرده اند همه روز گراندهاگ را قبلاً دیده اند و با ایده درگیری با حلقه زمانی آشنا هستند، بنابراین آنها به جای تمرکز روی چرایی رخداد حلقه زمانی، به زندگی شخصیت ها در حلقه زمانی تمرکز کرده اند. پام اسپرینگز یکی از آن موقعیت های نامتناهی است که ممکن است، اگر نمونه اش را ندیده اید، حداقل شاید درباره آن شنیده باشید. این فیلم مانند روز گراندهاگ یک پیام عاطفی و احساساتی با چاشنی ابتذال سبک زندگی هالیوودی در مورد ارزش بلوغ و خود شناسی و مراقبت از افراد پیرامونی انسان هاست. شخصیت های این اثر در راستای خودشناسی، به وسیله حلقه زمانی با بحران های وجودی خود درگیر هستند، و این درگیری گاهی وارد لحنی کارتونی نیز می شود. با این اوصاف این اثر قبل از هر چیزی یک کمدی رمانتیک واقعی است. پام اسپرینگز بسیار سریع با 90 دقیقه کارآمد و تراکم فوق العاده زیاد مکالمه های مهیج و لحظه های پویا به جلو حرکت می کند. این داستان ممکن است آشنا باشد، حداقل برای کسانی که یا با (Groundhog Day) بزرگ شده اند، یا ریف های مدرنی مانند Edge of Tomorrow یا Happy Death Day را تجربه کرده اند. اما تفاوت پام اسپرینگز با این آثار در اجرای تازه و بازیگوشانه آن در فرمول گنجانده شده است. با این حال، آنچه پام اسپرینگز را بیشتر از همه برجسته می کند، بازیگران آن و شیمی بزرگی است که آنها با اجرای خود نشان می دهند. اندی سامبرگ خنده دار است، کریستین میلیوتی عالی است و به بمب انرژی فیلم تبدیل می شود و جی کی سیمونز همیشه برنده ماجرا است.



  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

در روزگاری که به نظر تمام مردم جهان با همه گیری ویروس کرونا روبرو شده اند، یک نکته حائز اهمیت وجود دارد، و آن همه گیری ویروسی دیگر به نام تولید یا باز آوری آثار فانتزی است که در کمپانی های تولید فیلم و سریال به همه گیری یا شیوع رسیده است. اساساً بعد از موفقیت سه گانه ارباب حلقه ها و هری پاتر در سینما و همچنین موفقیت چشمگیر بازی تاج و تخت در مدیوم تلویزیون، یک تکاپو شدید برای تولید آثار فانتزی در رسانه ها شکل گرفته است. جدا از موفقیت یا عدم موفقیت این آثار فانتزی، یک نکته قابل توجه است و آن شخم زدن داستان های افسانه ای کلاسیک برای هماهنگی با حال امروز جوامع غربی و به طور کلی جهان است. سریال فانتزی و جدید نتفلیکس با نام نفرین شده (Cursed) نیز از این دسته مستثنی نیست. این اثر فانتزی و ماجراجویی ساخته فرانک میلر با تغییرات عمده در افسانه کلاسیک شاه آرتور پا به میدان رقابت با آثار فانتزی گذاشته است. نفرین شده اقتباسی متفاوت از افسانه‌های دنیای شاه آرتور و داستان نیموئه (بانوی دریاچه) را به تصویر می کشد. نیموئه یک دختر جوان است که استعداد نهفته و مرموزی در خود دارد و سرنوشت او این خواهد بود که به یک شخص قدرتمند و البته محزون تبدیل شود. البته باید توجه داشت داستان سریال نفرین شده فقط یک پیچش جنسیتی بر روی یک داستان قدیمی نیست بلکه یک ماجراجویی به ظاهر حماسی است که حول یک ترفند ساده با عواقب شبیه به دومینو می چرخد. تصور کنید چه اتفاقی می افتد اگر شمشیر افسانه ای اکس‌کالیبور - که برای یک پادشاه واقعی منظور شده است - یک ملکه را انتخاب کند؟! پاسخ به این سوال ساده است، چنین رویکردی باعث شده نفرین شده یک اثر فمینیستی برای ارتباط با لحن حاکم بر عصر جدید باشد. و البته یک نکته دیگر به خوراک معمول چنین آثاری بدل گشته و آن هم اشاره ای به هم جنس گرایی و حضور بازیگران رنگین پوست در قامت افراد به شدت مثبت در چنین آثاری است که اساساً روی اعصاب من بیننده راه می رود.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

به نظر من، درام جنگی "سگ شکاری" به وضوح روشن می کند که چرا نبردهای دریایی خیلی زیاد در سینما دیده نمی شوند. بیشتر فیلمهای جنگی روی سربازان درگیر آتش در نیروهای زمینی و رویکردهای فوری و اغلب شخصی آنها تمرکز می کنند. اما در نبرد های دریایی، انتقال فوریت یا سرعت کار بسیار دشواری است. برای مثال در فیلم سگ شکاری با وجود وسعت و گستره کشتی های جنگی، به نظر نمی رسد که آنها به سرعت در حال حرکت هستند. و همچنین زیردریایی های آلمان ها نیز در زمان بسیار زیادی قابل مشاهده نیستند. در واقع این کشتی ها و ناوهای جنگی به نظر به جز با موج های خروشان، با کسی دیگر نمی جنگند. بنابراین با وجود چنین چالش ها و دشواری هایی در تولید فیلم جنگی دریایی، کارگردانِ سگ شکاری یعنی آرون اشنایدر توانسته احساس تنش و هیجانی حداقلی را به بیننده منتقل کند. بدون تردید عنصر اصلی فیلم "سگ شکاری" ستاره آن، یعنی تام هنکس است. سالهای فروانی است که تام هنکس با بازی در نقش مردانی صالح که کارهایشان را به بهترین شکل ممکن پیش می برند، جا افتاده است. حالا در ادامه همین مسیر نوبت به ارنست کراوس رسیده که او نیز از این قاعده مردان صالح مستثنی نیست. کراوس یک دریانورد حرفه ای بوده که برای اولین بار در سال ۱۹۴۲ به عنوان فرمانده ناو "Greyhound" مامور به عبور از آتلانتیک شمالی بوده است. در واقع ماموریت اصلی او تلاش برای رساندن کاروانی متشکل از ۳۷ کشتی متفقین بوده که باید با خیال راحت به مقصد خود می رسیدند.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

نکته مهم اول در مورد "نگهبان قدیمی" این است که یک فاجعه نیست، و البته فیلم خوبی هم نیست. فیلم جدید و ابرقهرمانی نتفلیکس از یک رمان گرافیکی اقتباس شده، و این اقتباس در جهت ساخت یک آی پی جدید و قدرتمند برای این شبکه برآمده! اساساً فرنچایز سازی یا برندِ بلاکباستر ساختن باعث می شود در شروع قصه گویی برای یک داستان جدید خیلی چیز ها در جهت خلق همان برند یا فرنچایز نادیده گرفته شود، چیزی که در این اثر نیر کاملاً روشن است عجله کردن برای معرفی گروه خفن ابرقهرمانی داستان است. فیلم نگهبان قدیمی ترکیبی از عناصر سرگرم کننده شامل اکشنی محدود و قصه ای با محوریت شخصیت هایی به ظاهر جالب است، که عدم پرداخت مناسب و عجله برای خفن جلوه دادن کلیت ماجرا، آن را مخدوش کرده است. فیلمنامه کار افتضاح نیست، ولی کیفیت آن به گونه ای هم نیست که نتیجه نهایی خوب باشد. به نظر در دوره فرنچایز سازی هالیوود، صنعت سرگرمی باید همچنان شاهد افزایش تعداد داستان ها در مورد شخصیت های اساطیری و کمیکی باشد که به نسل جدید منتقل می شوند. اما در مورد فیلم نگهبان قدیمی هرچند که فرضیه اثر آشنا به نظر می رسد، اما خود فیلم هرگز احساس مسکوت بودن به بیننده نمی دهد. نگهبان قدیمی نیز مانند بسیاری از فیلم های بلاکباستر این روزها، متأسفانه قبل از تحویل یک فیلم واقعاً خوب، به فکر سبد خرید و سود شخصی حاصل از آن است، که خود این یک شکست محسوب می شود.

  • امیر پریمی