شرکت بلومهاوس که فیلمهای ترسناک با بودجه کم را به آثاری پولساز در گیشه تبدیل میکند، مکان خوبی برای فیلمسازان آیندهدار است. به عنوان سند این حرف فقط کافی است به فیلم Get Out، اولین کارگردانی جوردن پیل نگاه کنید که جنجالی را در هالیوود پدید آورد و اسکار بهترین فیلمنامه اصلی را به خود اختصاص داد.
بلومهاوس همچنین مسئول قرار دادن شخص مایک فلاناگان به عنوان یک نویسنده ناشناس در پشت تولید آثاری چون Hush و Oculus بود که باعث کسب بلیط طلایی ژانر وحشت برای او شدند. اگر کسی یک تالار مشاهیر برای Blumhouse ایجاد کند، قطعاً جوردن پیل و مایک فلاناگان به عنوان نامزد رای اول انتخاب میشوند. لی ونل، کارگردان قسمت سوم فیلم Insidious و Upgrade (شخصیت Venom را در فضای سایبرنتیک تصور کنید) نیز که بازسازی فوقالعاده The Invisible Man را در سال 2020 تولید کرده است - شایسته حضور در تالار مشاهیر این شرکت است.
اما شاید ناشناختهترین گوهر فیلمسازی Blumhouse یکی از باتجربهترین افراد استودیو باشد. زمان آن فرا رسیده که شخص کریستوفر لندون حق واقعی خود را دریافت کند. لندون پس از گرفتن نقش مختصری در فیلمنامه نویسی - به ویژه در فیلم Disturbia در سال 2007، که چرخشی معاصر به Rear Window (پنجره پشتی) آلفرد هیچکاک بود - توانست با کسب اعتماد سران بلومهاوس کار بر روی فیلمنامه Paranormal Activity را شروع کند، و قسمت های دوم، سوم و چهارم را بنویسد.
اما اکران فیلم Happy Death Day در سال 2017 بود که لندون را به عنوان یک فیلمساز وارسته در ژانر وحشت سرِ زبانها انداخت. رمز موفقیت او استفاده درست از میراث گذشتگان ژانر وحشت و تلفیق آن با ایدههای بین ژانری بکر است. مصداق این گفته فیلم جدید او Freaky است. ظاهراً او در این اثر کهنالگوهای ژانر اسلشر را با کمدی خاص و ایدهای تخیلی ترکیب کرده است.
اما فیلم "روز مرگت مبارک" به عنوان گُل کارهای این فیلمساز در واقع یک روز خونین در فیلم Groundhog Day را روایت میکند، که در آن یک دختر جوان به نام Tree (با بازی Jessica Rothe) در یک روز مرگبار گیر کرده است و روز مرگ خود را به دست یک مهاجم نقابدار بارها و بارها تماشا میکند. تا آنجا که فیلمهای اسلشر پیش میروند، Happy Death Day نیز پیش میرود و نشان میدهد تنها جانشین واقعی آثار جامپاسکر گونه Wes Craven است، اما نکته اینجاست که این فیلم ترس را با برخی از خودآگاهیهای طنازانه و بازیگوش جایگزین میکند و هوای تازهای را در یک ژانر فرسوده به وجود میآورد.
کریستوفر لندون ثابت کرده است استاد تلفیق لحنهای مختلف است. او قادر به ترکیب شوخ طبعی اسلپاستیک، عاشقانه، درام واقعی و مهمتر از همه، نمایش انرژی جنبشی یک فیلم جامپاسکر تمام عیار است. حالا فیلم تازه اکران او Freaky نیز همین مسیر را طی کرده است.
فیلمی با موضوع مبادله بدن یا جسم دو انسان با جنسیتهای متفاوت چنان مفهومی دلپذیر و به راحتی قابل بحث است که واقعاً جای تعجب دارد که چرا کسی قبلاً آن را در ژانر ترسناک آزمایش نکرده است. داستان این فیلم مربوط به یک دختر دبیرستانی و یک قاتل سریالی میشود که بدنهای آنها با یکدیگر عوض شدهاند!
حالا شخصیت اصلی داستان که همین دختر دبیرستانی است، متوجه شده که برای پس گرفتن بدنش تنها ۲۴ ساعت فرصت دارد؛ در غیر این صورت باید تا آخر عمر با بدن یک قاتل زنجیرهای معروف به قصاب زندگی کند.
برای لندون، که بی سر و صدا به عنوان یکی از هیجان انگیزترین کارگردانانی که در ژانر وحشت کار میکنند ظاهر شده است، شاید جذابیت کارهای او به همان سادگی مفاهیمی باشد که اجرا میکند. فیلمهای Freaky و Happy Death Day سرگرم کننده، شوخ طبعانه و کمی خونین هستند، اما در عین حال احساسات انسانی درون آنها نیز خوب است. در نتیجه بلومهاوس باید به داشتن چنین استعدادی افتخار کند.