تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فصل اول سریال آکادمی آمبرلا بینندگان را با داستان خانواده عجیب هارگریوز روبرو کرد، خانواده ای که از بچه های منحصر به فردی تشکیل شده بود. این سریال  بر اساس کتاب مصوری به همین نام اثر جرارد وی و گبریل بو، توسط استیو بلکمن و جرمی اسلیتر ساخته شده‌است. داستان دربارهٔ خواهر و برادران خانواده هارگریوز است که همگی قدرت‌های فراطبیعی دارند و بعد از مرگ مرموز پدرشان، باید از راز مرگ او پرده بردارند و البته از آخرالزمان قریب الوقوع پیش گیری کنند. در پایان فصل اول، آخرالزمان بر این خانواده غلبه کرد و آنها را روانه نا کجا آباد نمود، اما در ادامه همان ماجرا، فصل دوم نیز با یک آخرالزمان قریب الوقوع شروع می شود و البته این بار حوادث در دهه ۶۰ میلادی جریان دارد. اگر بخواهم کُلیت فصل اول را توصیف کنم، باید بگویم آکادمی آمبرلا یک سریال ابرقهرمانی خوش رنگ و لعاب بود که گاهی به شدت عجیب و سرگرم کننده می شد و گاهی نیز به شدت معمولی و خسته کننده به نظر می رسید. اما در مجموع فصل اول سریال یک اتفاق خوب در ژانر ابرقهرمانی به حساب می آمد. در ادامه با طرح چند سوال به بررسی فصل دوم این سریال خواهم پرداخت.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

شاید انتخاب فیلم بی خوابی از میان چند فیلم خاصِ نولان برای دیدن در روز تولد ۵۰ سالگی او، گزینه اول خیلی ها نباشد. اما من تصمیم گرفتم این اثر بی شیله پیله نولان را دوباره تماشا کنم. در نگاه اول، بی خوابی انتخابی عجیب برای نولان بعد از فیلم ممنتو به شمار می رفت، چرا که ممنتو ترکیبی بود از روایت هوشمند و حیله های ساختاری خاص، در مقابل بی خوابی بازسازی یک اثر خارجی زبان (نروژی) بود. و در ظاهر چه چیزی ساده تر از بازسازی هالیوودی از یک فیلم خارجی زبان است. اما این تصور بسیار اشتباه بود، چرا که اساساً بی خوابی یک تریلر پلیسی یک خطی معمولی نیست، بلکه این فیلم مانند تمام آثار این کارگردان، روایت خود را با نمادگرایی های بزرگ پیش می برد، و این کار در راستای منعکس کردن بهتر لایه های داستان صورت می پذیرد. بی خوابی نیز مانند اکثر آثار نولان، وسواس او را بر روی مضامین درون فیلم نشان می دهد. اما در اینجا او مضامین و لحن اساسی فیلمش را به گونه ای احساسی، دلهره آور و تعلیق آفرین واکاوی می کند، که مخاطب را خود به خود به سمت اثر جذب می کند. در واقع بی خوابی به خاطر درون مایه به ظاهر معمولی و تیپیکال خود، برای خیلی ها ساده به نظر می رسد. اما، درست هنگامی که ما فکر می کنیم شاهد یک تریلر روانشناسانه در مورد پلیسِ در تعقیب قاتل هستیم (در این لحظات فیلم شمایل یک داستان نوآر را به خودش می گیرد)، عجیب این است که تمام تصاویر فیلم زیر نور آفتاب بی تاب خورشیدِ نمیکره شمالی قرار می گیرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

در حالی که تریلر پارانوئید گونه دیو فرانکو، یعنی "اجاره"، ممکن است به نظر کاری را که روانی آلفرد هیچکاک از منظر موقعیت مکانی با مسافرخانه های کنار جاده ای انجام داد را با ایربی‌ان‌بی یا خانه های اجاره ای انجام دهد، اما نه دیو فرانکو حتی به گرد جوراب نشسته هیچکاک می رسد و نه اجاره  - سودای شباهت با روانی را دارد. اما این فیلم به خاطر آوردن چهار شخصیت طبیعی به دلِ یک ماجرای وحشتناک، قابل بررسی و دیدنی است. دیو فرانکو اولین کارگردانی خودش را بر مبنای فیلمنامه از خودش و جو سوانبرگ بنا کرده، که ریشه های آن به آثار ترسناک قدیمی و کم بودجه می رسد. اجاره چیزی شبیه به دیگر آثار سوانبرگ است که بازیگران نه چندان مشهور اما با استعداد در آن جمع شده اند. در واقع اجاره در فضای یکی دیگر از درام های کم حرف و پرتحرک سوانبرگ جریان دارد، یعنی چیزی شبیه به هم پیاله ها که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده بود. اما با نگاهی کلی فیلم فرانکو در بستر ژانر وحشت و در کنار آثاری چون هالووین قرار می گیرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

"الکس رایدر یک اقتباس جذاب، پرتحرک و پُر از انتخاب های هوشمند است" به نظر من منطقی نیست که برای دیدن فصل اول الکس رایدر دچار درجه ای از شک و تردید باشید؛ چرا که باید به فیلم اخیر آرتمیس فاول که تقریباً همزمان با الکس رایدر منتشر شد، نگاه کرد تا به راحتی متوجه این موضوع شد که چرا این سریال یک اقتباس درست است و آن فیلم یک افتضاح کامل. مجموعه تلویزیونی جدید الکس رایدر تولید شبکه آمازون در واقع اقتباسی شگفت آور از کتاب های آنتونی هوروویتس است. این اثر یک سریال تلویزیونی یک دست، خوش فرم و شیک است، در واقع فیلمنامه گای برت از روی کتاب های هوروویتس با نظارت خود او به شکل هوشمند و درستی نوشته شده است. انتخاب های عالی از کتاب هوروویتس، باعث می شود الکس رایدر را به عنوان یکی از اقتباس موفق در نوع خودش نامید. اگر مثل من کتاب های الکس رایدر را خوانده باشید، خیلی فوری متوجه می شوید که این سریال با اقتباس از پوینت بلنک، دومین رمان هوروویتس آغاز می شود. با توجه به اقتباس شکست خورده سینمایی این کار یعنی Stormbreaker در سال ۲۰۰۶ که سودای یک فرنچایز را داشت، می توان گفت انتخاب کتاب پوینت بلنک یک حرکت عظیم و موفق در راستای پیشبرد افق دید این اثر است.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

"فیلم ترسناک The Room زیر بار سنگین یک مفهوم بزرگ می شکند" همه ما در دوران کودکی آرزوی یک چیز جادویی را قبل به خواب رفتن داشته ایم، اما هیچکدام هم به آن آرزوی جادویی نرسیده ایم. حالا این فیلم به ظاهر ترسناک به ما نشان می دهد که چرا داشتن یک اتاق جادویی برآورده کردن آرزوها می تواند به شدت وحشتناک و عذاب آور باشد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

نگاهی به فیلم پام اسپرینگز (Palm Springs)

"بازی با فرمول و ایده آشنای فیلم روز گراندهاگ، البته با چاشنی انرژی مبتذل و پیچ و تاب هایی سرگرم کننده" داستان فیلم پام اسپرینگز بسیار ساده و سر راست است، وقتی در یک حلقه زمانی خاص و بی پایان گیر می کنیم، چه کنیم که زندگی تکراری ما پویایی یک زندگی سرزنده را داشته باشد؟! سازندگان این اثر فرض کرده اند همه روز گراندهاگ را قبلاً دیده اند و با ایده درگیری با حلقه زمانی آشنا هستند، بنابراین آنها به جای تمرکز روی چرایی رخداد حلقه زمانی، به زندگی شخصیت ها در حلقه زمانی تمرکز کرده اند. پام اسپرینگز یکی از آن موقعیت های نامتناهی است که ممکن است، اگر نمونه اش را ندیده اید، حداقل شاید درباره آن شنیده باشید. این فیلم مانند روز گراندهاگ یک پیام عاطفی و احساساتی با چاشنی ابتذال سبک زندگی هالیوودی در مورد ارزش بلوغ و خود شناسی و مراقبت از افراد پیرامونی انسان هاست. شخصیت های این اثر در راستای خودشناسی، به وسیله حلقه زمانی با بحران های وجودی خود درگیر هستند، و این درگیری گاهی وارد لحنی کارتونی نیز می شود. با این اوصاف این اثر قبل از هر چیزی یک کمدی رمانتیک واقعی است. پام اسپرینگز بسیار سریع با 90 دقیقه کارآمد و تراکم فوق العاده زیاد مکالمه های مهیج و لحظه های پویا به جلو حرکت می کند. این داستان ممکن است آشنا باشد، حداقل برای کسانی که یا با (Groundhog Day) بزرگ شده اند، یا ریف های مدرنی مانند Edge of Tomorrow یا Happy Death Day را تجربه کرده اند. اما تفاوت پام اسپرینگز با این آثار در اجرای تازه و بازیگوشانه آن در فرمول گنجانده شده است. با این حال، آنچه پام اسپرینگز را بیشتر از همه برجسته می کند، بازیگران آن و شیمی بزرگی است که آنها با اجرای خود نشان می دهند. اندی سامبرگ خنده دار است، کریستین میلیوتی عالی است و به بمب انرژی فیلم تبدیل می شود و جی کی سیمونز همیشه برنده ماجرا است.



  • امیر پریمی