تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

  • ۰
  • ۰

 

بیشتر اوقات وقتی که فیلم تماشا می کنیم، مدت زمان زیادی طول می کشد تا ما کاملاً درگیر در دنیای آن اثر شویم. در این شرایط ذهن ما تمایل دارد در کسری از ثانیه شخصیت ها و دنیای اثری که تماشا می کنیم را پردازش کند، اما گاهی این پروسه حتی بیشتر هم طول می کشد. اما از طرفی دیگر ممکن است هر چند وقت یک بار ما فیلمی را با یک صحنه افتتاحیه مشاهده کنیم که به طرز موذیانه ای کارگردانی شده است، اینجا است که ما بی درنگ با یک سیلی به صورت خود مواجه می شویم، یا بهتر است بگویم مستقیم وارد واقعیت ماجرای فیلم می شویم. مثال چنین افتتاحیه هایی را می توان در شوالیه تاریکی، پدرخوانده و حتی شبکه اجتماعی دید. افتتاح فیلم The Invisible Man ممکن است به اندازه فیلمهای گفته شده نمادین نباشد، اما مطمئناً ما را با جهنمی تاریک و ترسناک روبرو می کند که نمای کلی فیلم را برای بیننده روشن می کند.

برای نبود کلمه بهتری باید بگویم، فیلم در یک اتاق خواب شروع می شود. و ما شاهد الیزابت ماس هستیم که در کنار مردی از خواب بلند می شود. اما کاملاً روشن است که این زن شب پرشور و خواب عمیقی را تجربه نکرده است. او به آرامی از رختخواب بلند می شود و در حالی که اواخر شب است، اما چشمان او کاملاً هوشیار و باز است. این لحظات به قدری تنش زاست و هیجان عجیبی را به بیننده تزریق می کند که با صدایی ناگهانی ما نیز چون شخصیت اصلی شوکه می شویم. از چینش صحنه کاملاً روشن است این نحوه برخورد برای دریافت هوای تازه بدون بیدار کردن مرد نیست، چرا که او با هدف و نیتی خاص شروع به حرکت کرده است. شخصیت زن با بازی الیزابت ماس خونسرد به نظر می رسد، اما چشمانش داستان متفاوت تری را نشان می دهد که نمایانگر ناامیدی و ترس است. شاید نتوانیم صدای ضربان تند قلب او را بشنویم، اما کاملاً می توانیم آن را حس کنیم. اینجاست که تنش افزایش می یابد و ضربان قلب ما نیز بالا می رود.

فیلم مرد نامرئی ساخته لی وانل با اولین تریلر خود توجه من را به خودش جلب کرد. در بین داستان های هیولایی یونیورسال، مرد نامرئی همیشه چیزی بود که انتظار بازسازی درستی از آن را داشتم. اما با تریلر فیلم دریافتم که شخصیت اصلی جناب مرد نامرئی نیست، بلکه در عوض زنی است که در اثر یک زخم و تروما در حال از هم پاشیدگی است. و اینجا بود که با خودم گفتم این اثر چیز متفاوتی خواهد بود. همان طور که در بند های گذشته گفتم سکانس شروع فیلم به قدری پر هیجان و حتی ترسناک است که بیننده را شوکه می کند. نکته جالب این شروع اجرای عالی تیم تولید و در راس آن لی وانل است. کارگردان این صحنه را نه با جامپ اسکر های تکراری و نه حتی با موسیقی های بلند اجرا کرده، بلکه او با سکوت و نظمی درخور ترس را درون ذهن بیننده جای می دهد. برای توصیف بهتر این شروع عالی فیلم باید بگویم، که شخصیت مرد که عنصر ترسناک اصلی محسوب می شود، تمام طول صحنه خارج از قاب و در خواب قرار دارد.

در اکثر لحظات، دوربین عمداً سیال فیلم با هدایت لی وانل جوری عمل می کند که بیننده گاهی ناتوان از حرکت خیره به تصویر می شود تا عنصر و عامل ترس را شناسایی کند. لی وانل به عنوان کارگردان با همان شروع بسیار باشکوه، زن را به یک بازمانده و مرد را به یک جانور بی رحم تبدیل می کند، بدون اینکه چیزی را با کلمات توضیح دهد. این یک قطعه خارق العاده از فیلم سازی ترسناکِ اتمسفریک است. اتمسفری که در طول فیلم لحظه به لحظه گسترش می یابد. فیلم موضوعی را دستمایه قرار داده است که همیشه یک سوژه مهم در اوضاع اجتماعی جوامع به شمار می آمده، یعنی سوءاستفاده خشن و ترسناک در خانه. خلاصه کوتاه فیلم این گونه است که سسیلیا با بازی الیزابت ماس، در یک رابطه خشن و کنترل شده با یک دانشمند ثروتمند و درخشان، به نام آدریان گریفین (الیور جکسون-کوهن) به دام افتاده است.
 

مرد نامرئی از ابتدا تا انتها سرشار از هیجان است. سازندگان با درک درست از موضوع بیننده را درگیر یک فیلم هیولایی نکرده اند، بلکه انسان هیولا صفتی را با ببننده درگیر کرده اند. استفاده هوشمند فیلم از لوکیشن های باز و بسته مانند راهرو توخالی باعث افزایش تنش بیننده می شود. این حرکت به حدی خوب اجرا شده که شما به عنوان بیننده تمام نکات ریز و درشت تصویر را به طور کامل زیر نظر قرار می دهید. شاید در اوج التهابات فیلم شاهد جامپ اسکر هم باشیم، اما این چیزی فراتر از یک شوک ناگهانی است، و با وجود ترس لحظه ای اما همین شوک های لحظه ای هم وزن دارند. برای مثال شما از ترس احاطه شده اید، و همزمان به شخصیت اصلی فیلم اهمیت می دهید و ناامیدانه می خواهید که او زنده بماند.

بهترین فیلم های ترسناک اکثراً حاصل یک رویداد تخیلی و سرراست نیستند، بلکه بهترین های این ژانر بسیار جدی و در مورد اتفاقات واقعی هستند. و این واقعیت باعث ترس تمام اعضای بدن شما می شود و حتی به زیر پوست شما هم نفوذ می کند. پیش از این فیلم تمام اقتباس های The Invisible Man از دیدگاه شکارچی روایت می شدند. اما نسخه لی وانل در مورد یک قربانی  سوءاستفاده خانگی است که ذهنش توسط مردی تأثیرگذار و ثروتمند درگیر و حتی تسخیر شده است. چه اتفاقی می افتد هنگامی که می دانید گیر یک دام افتاده اید، اما هیچ مدرکی برای اثبات این امر وجود ندارد و بنابراین هیچ کس نیز شما را باور نمی کند؟ حتی در این وضعیت دوستان خوبتان شاید شما را اندکی درک و یا پشتیبانی کنند، اما آنها نیز شما را باور نخواهند کرد. شخصیت اصلی این فیلم یعنی سسیلیا دقیقاً همین تنهایی خفه کننده را در طول اثر تجربه می کند. او می داند که دیوانه نیست، اما لحظاتی وجود دارد که از دیوانه بودنش نیز تعجب نمی کند.

داستان فیلم مرد نامرئی اساساً چیز عجیبی نیست، اما قصه ای است که ما به آن نیاز داریم. تروما یا آسیب شخصی سسیلیا بیننده را مجبور می کند با او همدلی کند. به نوعی بیننده نیز با موضوع مبارزه شخصیت اصلی در حال نبرد است. با ترس او می ترسیم و با شادی او ما نیز احساس پیروزی و خرسندی می کنیم. در واقع مرد نامرئی می تواند نمادی از چگونگی سوء استفاده خانگی باشد. چرا که حتی وقتی قربانی از آنجا دور می شود، او کماکان نمی تواند حرکت کند. و این ترس درونی حتی تا آوردن نامه از صندوق جلوی درب، یا دوش گرفتن درون حمام نیز او را تعقیب و دنبال می کند. در این حالت شما چشمان خود را می بندید اما هرگز به خواب نمی روید. زیرا می ترسید که همراه سابق شما در خارج از پنجره یا داخل اتاق خوابتان نیز کمین کرده باشد. در این مورد خاص شکارچی سوژه خود را به خاطر خواستن زیاد آزار می دهد. کارگردان با فیلمنامه نسبتاً درست سعی کرده این را به نمایش بگذارد. البته یکی از دلایل موفقیت فیلم، اجرای فوق العاده عالی شخص الیزابت ماس در قامت سسیلیا است. اجرای فیزیکی و کامل ماس در صحنه های شاخص فیلم یک کلاس درس بازیگری در این فرم خاص است. الیزابت ماس مقاومت و عزم یک شخصیت زخمی را عالی به نمایش در آورده است. و همین دلیلی است که مسیر انتقام جویی او کاتاریک و شایسته به نظر می رسد.

مرد نامرئی هرچند پایان جالبی دارد، و برای رسیدن به آن زمان زیادی را صرف می کند، اما آنچه که بیننده در پرده سوم با آن روبرو می شود شاید کمی از منطق دور باشد. البته این نیز گفتنش لازم است که چنین فیلم فنی و گاهاً تکنیکی، با توجه به ماهیت بسیار صمیمی سبک کارگردانی وانل و استفاده از جلوه های بصری مورد نیاز در فیلم، آن هم با بودجه ناچیز بسیار شایسته است. در لحظاتی از فیلم به خصوص صحنه های اکشن و یا اکتیو تر که در پرده سوم فیلم بیشتر دیده می شود، لی وانل برای افزایش تنش از طراحی صدا استفاده می کند.

این فیلم کامل نیست. در بعضی مواقع از شما می خواهد که منطق را با آن جهشی که اثر می خواهد تغییر دهید. برای مثال صحنه ای در یک رستوران صورت می پذیرد (بدون اسپویل) که در آن اتفاقی رخ می دهد و درام شدت می گیرد. در این صحنه سسیلیا که در آستانه پیروزی قرار دارد ناگهان حس سنگینی وزن تمام جهان را بر روی شانه هایش احساس و درک می کند. اینجا همه چیز مبهم می شود. اما همه اینها در حالی است که رستوران دوربین دارد و اطراف میز او نیز افراد زیادی چشم داشته اند، اما منطق فیلم می گوید باید چشم را بر روی این جزئیات بست. هرچند اینجاست و در این متن است که من به آن موضوع اشاره کردم، زیرا من بعد از تماشای فیلم دیگر به آن فکر نکردم. من چنان تحت تأثیر کار قرار گرفتم، و آنقدر در مسیر شخصیت اصلی فرو رفتم که منطق عاطفی آن منطق عقلانی من را به هم ریخت. فیلم  The Invisible Man به راحتی بهترین فیلم لی وانل تا به امروز است. چرا که هیجان آن قابل لمس است. وانل نسلی از فیلم ها را احیا می کند که شاید کسی باور نکند دوباره تکرار شوند. فیلم The Invisible Man در فهرست کوتاهی از بازسازی های عالی سینمایی قرار دارد - در کنار امثال The Thingو فیلم The Fly - من فیلم را دوست داشتم، زیرا لایه های ترس و وحشت خود را در اندازه خودش تفسیر می کند. فیلم را تماشا کنید و در خانه بمانید تا چرخه ویروس منحوس کرونا از مملکت ما هم کم شود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی