فیلم های وحشت آبزی یک زیر ژانر آشنا است که در سال های اخیر کمتر به آن پرداخته شده است، اما تب دریا ساخته Neasa Hardiman نشان می دهد که چرا باید هنوز از آنچه در زیر اقیانوس ها نهفته است ترسید. این فیلم ضمن ارائه موجودات آبزی خطرناک، با داستانی نسبتا مطلوب که فرضیات شما را از ناشناخته به چالش می کشد، کلاسیک هایی مانند بیگانه و موجود را به شما یادآوری می کند. با توجه به وضعیت فعلی جهان، تماشای فیلمی مانند SEA FEVER که در آن کلمه "قرنطینه" به شدت وارد فیلمنامه می شود، بدون اینکه بخواهید به نبرد روزانه ما با COVID-19 بپردازید دشوار است. در حقیقت تب دریا یک اثر ریز بودجه نسبتاً خوب است که کارگردانی و فیلمبرداری روان و زیبایی دارد. همان طور که گفتم تب دریا؛ فیلمی علمی تخیلی مهیج به کارگردانی نیسا هاردیمن است. گروهی از ماهی گیران، با موجودی ناشناخته رو برو میشوند که جانشان را به خطر انداخته است…
تب دریا فیلمی است در مورد سیوبون، دانشجوی زیست شناسی دریایی، که سوار کشتی می شود تا در سفری دریایی برای ماهیگیری در ساحل غربی ایرلند تحقیق کند. این کشتی کوچک ماهیگیری توسط یک زوج با بازی کانی نیلسن و دوگاری اسکات به همراه خدمه ای اندک اداره می شود. شخصیت سیوبون با بازی هرمیون کورفیلد که ابتدا درون گرا و تنها است و سعی در حفظ حریم خصوصی خود دارد، به تدریج در درون خدمه این کشتی که چون خانواده هستند قرار می گیرد. اما در ادامه خدمه با وقایعی عجیب در قلب دریا روبرو می شوند که جریان داستان فیلم مربوط به آن می شود. نویسنده / کارگردان Neasa Hardiman فیلمی کاملاً مرتبط با آنچه که امروز در جهان اتفاق می افتد ساخته است. اما چرا با وقایع امروز جهان مطابقت دارد؟ چون شخصیت ها نمی دانند چه کسی در این مأموریت آلوده است و راهی برای مبارزه با آن ندارند، درست مثل وضع بیماری کرونا در جهان. آنها حتی در جستجوی کسب پاسخ ها، یکدیگر را برای محافظت از خود در انزوا یا قرنطینه قرار می دهند.
عنوان فیلم یعنی "تب دریایی" نوعی بیماری است که ملوانان وقتی در دریا دچار اختلال عصبی می شوند، می گویند دچار تب دریایی شده اند. در واقع این بیماری نوعی واکنش روانپزشکانه ناشی از کمبود خواب است. هاردیمان با این ایده روانی یک اِکو وحشت خاص تولید کرده که در دوران همه گیری COVID-19 آینه واقعی بزرگی از آن را دیده ایم. هرچند در ظاهر این فیلم شباهت هایی با این روزها دارد اما تب دریا در مورد ویروس نیست بلکه عنصر اصلی این فیلم یک انگل است. این اثر در مورد گرفتن منابعی از دریا است که متعلق به بشری چون انسان نیست؛ در واقع این فیلم در مورد جنگ دریایی است. ما در این فیلم با یک ماهی مرکب انگلی بزرگ طرف هستیم که به این کشتی کوچک می چسبد، و مانع از حرکت آن می شود. و این خود آغاز جریان یک سلسله رفتارهای روان شناختی پُر تنش است. و در ادامه بیننده باید ببیند یک دانشمند تازه کار می تواند برای نجات خدمه کشتی کافی باشد یا نه؟! این فیلم باعث می شود تا به این فکر کنیم که چه کسی حق دریا و منابع آن را دارد. در این فیلم ما شاهد تنش بین انسان و طبیعتِ دریا هستیم. در واقع مخلوط کردن یک دانشمند تنها با گروهی که دریا را می شناسند، یک روش مفید در پیشبرد طرح فیلمنامه است.
نشانه ها، علامات یا خرافات بخش مهمی از این فیلم هستند. برای نمونه در ابتدا خدمه کشتی متوجه موی قرمز دختر جوان دانشمند می شوند، و با تعجب و کنایه به آن اشاره می کنند. نمی دانم خبر دارید یا نه، اما این خرافات در بین ملوانان وجود دارد که موهای قرمز بد شانسی به ارمغان می آورد. استفاده از خرافات این چنینی در فیلمنامه یک نقوش هوشمندانه است زیرا که در طول اثر نمی توانید باور کنید این خرافه است یا واقعیت؛ و خود این تنش آفرین است. به طور کلی اهل دریا از طبیعت و خرافه های گوناگون برای پیش بینی فاجعه استفاده می کنند. دنیای طبیعی درباره اتفاقات بد هشدار می دهد و این ما مردم هستیم که می توانیم به آن گوش دهیم؛ یا بدون توجه به آن از کنارش رد شویم. فیلم تب دریا در طول زمان نه چندان طولانی خود سوالات بسیاری از بیننده می پرسد، و همچنین ما را با این عقیده روبرو می کند که ماهی مرکب به خودی خود بد نیست و این انسان است که تهدید نهایی بشر است. من با فرهنگ عامه کشور مبدأ فیلم یعنی ایرلند آشنایی ندارم، اما در طول نمایش این فیلم در فستیوال های سینمایی شنیده بودم، که تب دریا شباهت فراوانی به افسانه های موجودات دریایی در قصه های عامه ایرلندی دارد. بدون تردید این فیلم می تواند یک تمثیل روشن و پرتنش در مورد استفاده بی حد و مرز انسان از دنیای طبیعی باشد. اما به هر حال تب دریا به عنوان یک اثر سینمایی با یک ایده و طرح خوب که با جلوه های عملی عالی و کارگردانی هوشمند تولید شده است، قابل ستایش می باشد.