با دیدن قاپ زنی و قفل، انبار و دو بشکه باروت بیننده می داند به شکل صادقانه از یک فیلم گای ریچی، باید چه انتظاری داشت. جدید ترین فیلم او یعنی آقایان(جنتلمن)، بازگشتی به قصه گویی سریع ِ ریتمیک است که طرفداران بسیاری از کارهایش او را با چنین مؤلفه ای می شناسند. ما در این فیلم شاهد روایتی هستیم که از طریق قصه گویی غیر خطی مخاطب را به سمت خود جلب می کند. گای ریچی فیلمسازی است که سبک خودش را دارد. مانند ادگار رایت و کوئنتین تارانتینو، ریچی نیز امضای سینمایی خود را پای اثرش می گذارد.
فرضیه؟ میکی پیرسون (متیو مک کانهی) مهاجمی آمریکایی است که با ساختن یک امپراتوری ماری جوانا در لندن ثروتمند شد. از نظر فیلم، میکی آموخته که چگونه پادشاه لندن باشد، و بدون ترس همیشه در صدر بماند. اما پس از گذشت چندین دهه از فعالیت، این سلطان جنگلِ برتر به دنبال این است که با فروش امپراتوری خود و بستن درهای زندگی سابقش، در های جدیدی را رو به خود باز کند. در ادامه ما وارد یک دومینو از زنجیره جرم و جنایت می شویم، که تمام اربابان جرم در این بازی سعی در چندبرابر کردن ثروت و قدرت خود دارند. اما بار دیگر، ما اینجا نیز متوجه می شویم این فیلم در مورد مقصد نیست، بلکه در مورد سفر رسیدن به مقصد است، و باید بگویم آقایان دارای سرعت و هیجان جالبی برای ارائه این سفر است.
اولین چیزی که باید در مورد آقایان (جنتلمن) بیان شود این است که فیلم یک هارمونی کامل از تمام عناصر سینمایی است. با گذشت نزدیک به دو ساعت اجرا، هر شخصیت و بازیگرانی که آنها را به تصویر می کشند، با روشی پویا ماجرا ها را به زندگی واقعی تبدیل می کنند. ریچی با بازگشتش به موضوعی که باعث شهرت او شده دوباره به اوج دوران خودش نزدیک شده است. از شوخ طبعی گرفته تا پیچش های اخلاقی و خشونت های تند و تیز حتی در مدتی محدود باعث می شود بیننده در فضای داستان فیلم فرو رود. حضور همزمان و تلف نشده متیو مک کانهی، چارلی هونام، میشل داکری، کالین فارل، هنری گلدینگ و هیو گرانت یک اتفاق شگفت انگیز درون فیلم است. از عصای دست بودن هونام عصبی تا توانایی داکر در فرماندهی لحظه ای اتفاقات و مونولوگ گویی ارعاب آور مک کانهی همه در فیلم در آمده است. شخصیت ها، هر کدام در دایره اختیارات کاملاً منفی شان بیننده را با خود به درون دنیای جنایی شان وارد می کنند.
با همه این گفته ها پیرامون شخصیت های اصلی، اما این فارل، گلدینگ و گرانت هستند که باعث متفاوت جلوه دادن کلیت کار می شوند. انتظار من از پوستر و تریلر فیلم دیدن یک متیو مک کانهی متفاوت و جذاب بود که فیلم را مال خود می کند، اما با دیدن فیلم احساس کردم این سه بازیگر هستند که فیلم را به سرقت برده اند. البته این به معنی عالی نبودن مک کانهی نیست، بلکه او نیز عالی است. اما در واقع پیچش داستان روی دوش شخصیت های هونام، گرانت و امثال گلدینگ است. ریچی سعی کرده با سبک و استایل رمان های پلیسی در فیلمش، به بیننده التماس کند که هر شخصیتی را در گالری جرم جنایت خود به عنوان مظنون احتمالی مشاهده کند. عملکرد گلدینگ به عنوان Dry Eye یک اجرای برجسته است، نه تنها به دلیل عالی بودن او، بلکه به خاطر این که شخصیت او به ما اجازه می دهد تا یک طرف دیگر گلدینگ را به عنوان یک بازیگر ببینیم. این بازیگر در کارهای اخیرش در ذهن ما چون یک عاشق پیشه مهربان طراحی شده بود که در آثار کمدی رمانتیک می توان بیشتر از او استفاده کرد. اما او در جنتلمن به قدری متفاوت ظاهر می شود که بیننده گاهی از او متنفر می شود، و این در مقایسه با کار های قبلی او فوق العاده دشوار است. عطش قدرت در شخصیت چشم خشک جوان با بازی گلدینگ که به دنبال امپراتوری مواد مخدر است، واقعا درست از آب در آمده. این شخصیت برای رسیدن به اهدافش هیچ کد اخلاقی ندارد. او اول حمله می کند، بدون شرف معامله می کند و برای رسیدن به خواسته اش به صغیر و کبیر رحم نمی کند.
از طرفی دیگر شخصیت کالین فارل از زمان محدود خود بیشترین بهره را می برد و کنترل صحنه ها را در زمان حضورش مال خود می کند. فارل نقش یک مربی را دارد که ناخواسته وارد بازی موش و گربه جنایی می شود. او سریع و پرخاشگر است، اما با این وجود می توانید فداکاری دو طرفه دانش آموزانش با او و بلعکس را در این فیلم مشاهد کنید. اما مهتر از همه درخشش واقعی این بازیگر است. سپس، ما به گرانت می رسیم. شخصیت او با نام فلچر یک روزنامه نگار سِمج است که در واقعیت راوی کل داستان فیلم نیز هست. فلچر به عنوان راوی، یا نویسنده فیلمنامه و حتی باج خواه جاسوس، ماجرا را به ماجرا منتقل می کند و همه چیز را برای رأی و نتیجه نهایی روی میز قرار می دهد. اما جذابیت این شخصیت نیز زشتی کردار اوست. گرانت اخیراً بارها گفته است دوست دارد شخصیت های خبیث را بازی کند. و نتیجه این خواسته چیزی به نام فلچر در آقایان است. این در حالی است که فیلم از کلیشه ها و برخی از خطوط نژادپرستانه برای پرداخت شخصیت گرانت استفاده کرده است. به نظر من در این میان شخصیت رِیموند با اجرای هونام برخی از بدترین پرداخت ها را در فیلم تجربه کرده است. در فیلم شاهد صحنه های زیادی با حضور او هستیم که سعی می کند مخاطب را نسبت به او بی اعتماد کند، اما زمانی که پرده آخر شروع به بازگو شدن می شود، ما متوجه افتضاح بودن ایده های مان می شویم، و اینجاست که من باز هم می گویم گرانت است که عالی بازی می کند نه هونام.
با بازگشت ریچی به فیلم های گانگستری، آقایان نیز وارد وادی آثار خوب این فیلمساز شده است. در بعضی از لحظات دیالوگ های رد و بدل شده فوق العاده است، و این باعث چسبندگی شخصیت های مختلف به هم می شود. گاهی شخصیت ها مونولوگ های جذابی را تحویل بیننده می دهند، که این باعث برجسته شدن بازیگران این نقش ها می شود. همچنین در لحظاتی طنز فیلم بیش از حد به کمدی موقعیت وابسته است. گرچه فیلم های جنایی ریچی معمولاً مستلزم کلاهبرداری های کوچک است که با کارفرمایان ارعاب کننده و کشنده همراه بوده اند، اما آقایان یا جنتلمن نیز سعی کرده است نزدیک آن آثار قدم بردارد، البته با اندک تفاوتی در ساختار و شخصیت. این تفاوت هم به شخصیت های گاهاً کاریزماتیک و حتی بسیار انیمشینی آقایان باز می گردد. در لحظاتی همین شخصیت ها هستند که خودشان را می سازند و فیلم را به جلو می رانند. و اینجاست که باید قویاً بگویم این طرح یا فیلمنامه عجیب با اکشن های تمیز نیست که باعث می شود این فیلم بدرخشد، بلکه این تیم ارزشمند بازیگری است که فیلم را نجات داده است. مثال بارز این جمله های فلسفی شخصیت میکی است، او می گوید در این جنگل فقط یک قاعده وجود دارد؛ وقتی شیر گرسنه است، او می خورد. و یا می گوید: عمل کردن مثل پادشاه کافی نیست، شما باید پادشاه باشید. و مخاطب طرفدار همین لحظات می شود.
این یک فیلم با چند ژانر است، فیلمی که از یک اثر گانگستری گرفته تا اکشن و جنایی پلیسی در طی مدت اجرای خود متغیر است و همه را به نوعی در خود جای داده است. به راستی، به دلیل میزان جزییاتی که در هر فریم بارگذاری می شود و روشی که ریچی برای حل رمز و رازها از آن استفاده می کند، آقایان به نوعی شبیه به یک تئاتر است که ذوق سینمایی فراوانی نیز دارد. اما به طور کلی جنتلمن همه گسل های سبک ریچی را دارا می باشد. و اگر از طرفداران کارهای ریچی هستید، به طور خاص اگر طرفدار قاپ زنی و قفل، انبار و دو بشکه باروت هستید، آقایان را نیز دوست خواهید داشت. هیچ چیز انقلابی در مورد فیلم وجود ندارد، اما این یک ساعت مفرح و یک تماشای ضروری برای هرکسی است که از قبل طرفدار ریچی بوده است. این که آیا شما رویکرد قدیمی آثار ریچی را برای دیدن این فیلم مد نظر داشته باشید که ادای احترامی به دوران اوج سینمای جرم و جنایت انگلستان بود، یا ارجاعی به سبک خاص او یا ترکیبی از هردو، به نظر می رسد آقایان (جنتلمن) هر دو طیف را راضی خواهد کرد. آقایان ممکن است بعضی مواقع حاوی مطالب سؤال برانگیزی باشد، اما توجه به غنای شخصیت های آن برای نادیده گرفتن برخی ضعف ها کافی است.