یک مطالعه مضحک و بی معنی در باب خشونت و انتقام! چرا هالیوود خشونت را به نوجوانان آموزش می دهد؟!
خیلی راحت می توان فیلم "بکی" را در آثاری که از نمایش لذت گناه ابایی ندارند، قرار داد. اما من با دیدن این فیلم یاد تنها در خانه افتادم. جالب ترین چیز در مورد تنها در خانه این است که با وجود همه ترفندها و تله های دقیق شخصیت کوین، مهاجمان دزد باید چندین بار به قتل می رسیدند. اما از آنجایی که تنها در خانه از نظر فنی و ژانری به عنوان "فیلم خانوادگی" تعریف شده بود، مهاجمان شرور و کارتونی این فیلم با ترکیبی از کبودی و برآمدگی موضعی با شکستی تحقیر آمیز از خانه فرار می کردند و در نهایت به چنگ قانون افتادند. حالا سه دهه از فیلم تنها در خانه گذشته و ما با فیلم بکی روبرو شده ایم، اثری که حکم فیلم درجه R تنها در خانه را دارد. با وجود پتانسیل فراوان، بزرگترین مشکل فیلم بکی تصویری نازک و کاغذی است که اثر از یک نوجوان عصبانی با یک مادر سرطانی مرده ارائه می دهد. شروع کار بد نیست و نوید اثری دلپذیر را می دهد، اما عدم شخصیت سازی و شخصیت پردازی مسیر پیش روی فیلم را خراب می کند. داستان از این قرار است که بکی دختر ۱۳ سالهِ غمگین و عصبی مادرش را از دست داده و رابطه درستی با پدرش نیز ندارد، در این بین تعدادی نئو نازی وحشی نیز از زندان فرار می کنند تا کلیدی عجیب را پیدا کنند و از قضا این کلید در خانه پدری و جنگلی بکی قرار دارد. این خط داستانی باعث می شود این دختر نوجوان به طرز بی رحمانه و با روش هایی که باعث می شود طرفداران آثار اسلشر به وجد بیایند، همه را سرگرم خشونتی بی معنی کند.