تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوئنتین تارانتینو» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در حالی که فصل جوایز با مراسم اسکار پیشِ روی در حال اتمام است، تقریباً شمایل برندگان سال ۲۰۱۹ روشن شده است. به طور قطع با لیست فیلم های شاخص که انتظار می رود ظرف مدت یک هفته دیگر روی سکو اسکار باشند آشنا هستید. یکی از این فیلم ها نهمین اثر کوئنتین تارانتینو یعنی روزی روزگاری در هالیوود است، که مورد تحسین بسیاری از افراد به عنوان یک شاهکار قرار گرفته است. با تماشای چند باره این فیلم متوجه می شویم عناصر زیادی در این اثر وجود دارد که کاملاً خوب هستند، اما با این وجود روزی روزگاری در هالیوود یکی از ضعیف ترین آثار تارانتینو است.

به عنوان یک فیلمساز، کوئنتین تارانتینو در ایجاد سبک جدیدی از هنر فیلمسازی حکم یک پدر و پیشرو را دارد و یک حرفه ای کامل است، چرا که او را باید استاد شخصیت سازی مدرن و دیالوگ نویسی تند و آتشین دانست و باید او را به خاطر تولید b-movie هایی که دارای شخصیت های عمیق و جذاب است ستایس کرد. برای مثال گفت و گو و مکالمه بین دو آدمکش در Pulp Fiction پیرامون اختلافات اندکشان بین مک دونالد آمریکایی و فرانسوی، تنها یک صحنه آتشین و سرگرم کننده نبود، بلکه انقلابی در فیلم سازی و شخصیت پردازی بود. با این انقلابِ تارانتینو انواع کاراکترهایی که قبلاً فقط برای ارائه یک نقشه‌ی توطئه آمیز وجود داشتند، اکنون زندگی درونی کاملی پیدا کرده بودند، و مملو از احساسات جدی و بی پروایی بودند که قبلاً بیهوده شمرده می شدند، و حالا با این تغییرات و نوآوری تارانتینو، آنها بیش از هر زمان دیگری "واقعی" بودند.

اما روزی روزگاری در هالیوود نمونه بارز یک افراط است. زمان قابل توجهی از تقریباً سه ساعت وقت فیلم، شامل سکانس های رانندگی غیر ضروری می شود. در واقع اولین فیلم غیر واینستنی کوئنتین تارانتینو شمایل نقاشی است که طرح خود را بدون اصلاح رنگ و ویرایش نهایی به نمایش عموم گذاشته است. با وجود عملکرد واقعاً خوب دو بازیگر نامِ آشنای فیلم، روزی روزگاری در هالیوود دو سومش در اندازه یک فیلم عالی است و بقیه یک آشفتگی غیر قابل درک است. در بعضی مواقع، احساس می شود که تارانتینو برای سه فیلم مختلف جوانه زنی ایده ای داشته است، و وقتی او نمی توانسته جداگانه آنها را برای تولید فیلم بیرون بیاورد، همه را با هم صرف یک فیلم کرده است.

کوئنتین تارانتینو یک طرفدار چند آتشه سینماست، و این کاملاً در آثارش مشهود است. دورانی از هالیوود که این فیلم در آن قرار گرفته است، با دقت جالبی تولید شده و پرداختن به جمع بازیگران و فیلمسازان واقعی که به عنوان فعالان آن دهه معروف بودند، بسیار چشمگیر است. اما در واقع فیلم تارانتینو تصویر بزرگش را فدای همین جزئیات چشمگیر کرده است. به معنی واقعی کلمه روزی روزگاری در هالیوود شامل یک سری از ژانر ها، سبک ها و تکنیک ها است که به شکل خوبی دور هم جمع نشده اند. کوئنتین تارانتینو بارها نشان داده که به شدت علاقه مند به نمایش دادن تاریخ واقعی نیست. اما در فیلم هایی مانند Inglourious Basterds مبالغه های او همه دارای بهترین خط داستانی و عمق شخصیتی هستند که به بهترین شکل پرورش داده شده اند و از جذابیت زیادی برخوردارند. در واقع مبالغه های تارانتینو در آن آثار از یک فیلتر و تصفیه کننده سرگرم کننده و جالب عبور می کردند که اینبار و در این فیلم تکرار نشده است. واقعیت این است که فیلم روزی روزگاری هالیوود به طرز شگفت انگیزی در یک روایت واقع گرایانه و از لحاظ تاریخی دقیق قرار می گیرد تا اینکه در پرده نهایی به طور کامل و مزخرفی از ریل خارج می شود.

بهترین عناصر فیلم جدید تارانتینو لئوناردو دی کاپریو و برد پیت هستند. سال 1969 است و ریک دالتون ، ستاره تلویزیونی آثار وسترن (لئوناردو دی کاپریو) در یک دو راهی سخت و حرفه ای پیرامون ادامه فعالیتش قرار دارد. سریال او لغو شده و اکنون همه چیزی که او می تواند بدست آورد، نقش های کوتاه و مهمان در سریال ها به عنوان آدم بد هفته است. در همین بین یک ایجنت یا نماینده واسطه گر در صنعت سینما به نام ماروین شوارتز یا شوارز (آل پاچینو)، پیشنهاد رفتن ریک دالتون به رُم را می دهد، جایی که شخصی با استعداد های دالتون می تواند تبدیل به یکی از ستارگان ژانر وسترن اسپاگتی شود. اما پذیرش این پیشنهاد برای ریک چیزی جز قبول شکست در این حرفه نیست. او یک ستاره هالیوودی است، و هرچیزی کم تر از آن برای او به معنی شکست است. کلیف بوث (برد پیت)، بدلکار دیرینه ریک به لطف رسوایی خشونت آمیز قتل همسرش بین همه زنان فعال در صنعت هالیوود منفور است، اما او نیز با دلایل خودش به دنبال حرفه جذاب بدلکاری است. با این حال، او یک آکروبات کار شکارچی و جذاب است که ( همانطور که در تریلر مشاهده کردیم) می تواند با نسخه غیر واقعی، تفاله و اغراق شده بروس لی بزرگ مبارزه کند و حتی او را به شکل خفنی به زمین بزند، و در واقع او به نوعی قهرمان فیلم است. او از سبک زندگی آدم های مشهور لذت می برد اما نمی خواهد مشهور باشد. همه اینها یعنی او به شدت شخصیتی خنک و خونسرد است.

به استثنای آن پشت پرده هولناک که می تواند او را به هر چیزی تبدیل کند و نمی کند، کلیف یک ابزار دست عادی در فیلم است. بعد از نمایش آن پشت پرده به ظاهر گُنگ من فکر کردم که احتمالا این سَر نخی برای ظهور و آشکار شدن اتفاقات بیشتری در ادامه قصه است، اما در عوض تارانتینو سعی می کند از این صحنه ناراحت کننده برای ایجاد همدلی برای کلیف استفاده کند. ما می بینیم که کلیف کار خود را از دست می دهد زیرا زنانی که در اطراف او احساس امنیت نمی کنند اعتراض می کنند ، تا آنجا که ممکن است با صدای بلند و شلوغ اعتراض کنند ، گرچه نگرانی های آنها به نوعی غیر منطقی است، یا شاید باید بگوییم برای من بیننده غیر منطقی است. زیرا در هر صحنه از روزی روزگاری هالیوود ما انتظار داریم کلیفِ به شدت سرد ظغیان کند، و زخم سنگین گذشته را برای من بیننده نیز واگو کند، ولی چنین اتفاقی صورت نمی پذیرد.

سخت نیست که بتوانید یک رابطه نزدیک بین شخصیت های مرد روزی روزگاری هالیوود تارانتینو و محیط فعلی هالیوود بیابید، جایی که سرانجام مردان به هر روشی و رفتاری سخت مورد تعقیب و حرف رسانه ها و همکارانشان قرار می گیرند. زمانی که کلیف آزادانه می گوید زندان همیشه به دنبال اوست و به همین منظور او برای چنین کار جنسی دم به تله نخواهد داد و زندان نخواهد رفت، عملاً فیلم در این صحنه با قاب بندی های جنسی پیش می رود، و کلیف را نماد یک ایستادگی غیرقابل تصور و مزاحم برای همه پسر هایی که فکر می کنند قهرمان هستند، اما در واقع خلاف آن ثابت می شود معرفی می کند.

اما نکته خوب ماجرا این است که برخورد تارانتینو با ریک بهتر از برخورد او با شخصیت کلیف است. تارانتینو شخصیتی برای دیکاپریو خلق کرده که از او یک بازیگر ترسو و الکلی ساخته که هر زمان دوربین را دور از دسترس خود می بیند، ما او را با مصرف سیگار و سرفه های پیاپی می بینیم. برای مثال در صحنه ای که در تریلر ها هم آن را دیده بودیم و مورد توجه نیز قرار گرفته بود، ریک دچار خرابی اعصاب شده و تهدید می کند که خودش را خواهد کشت. در این صحنه ما می فهمیم که او آسیب پذیر است و خود نیز آن را دریافته.

کوئنتین تارانتینو قبلاً در آثارش افراط زیاد کرده است. حتی ممکن است کسی بگوید که این یکی از ویژگیهای تعیین کننده فیلمهای اوست. تارانتیتو همواره با فیلم های خودش به آثار مورد علاقه اش ادای دین می کند، و با هوش نوشتاری اش متن های فریبنده جذابی خلق می کند. وی بیش از بیست سال است که به فیلم های گانگستری و فیلم های کونگ فویی و حتی وسترن های اسپاگتی ادای احترام می کند ، و دشوار است که استدلال کرد او کار خیلی خوبی در طی این زمان انجام نداده است. اما فیلم روزی روزگاری در هالیوود تارانتینو مانند دیگر آثار او نیست و حتی شارون تیت فیلم او چیزی از تاریخ و واقعیت این صنعت فیلمسازی نیست. این فیلم برای تارانتینو نیز در حکم یک غزل کوتاه با شخصیت های نه چندان زیاد است که تنها با آنها بازی کرده است. با وجود شخصیت های جالب با بازیگران تاپ و حتی گفت و گو های با ظرافت اما این فیلم نسخه ایده آل یا احساساتی تارانتینو نیست، بلکه یک نسخه کاملاً شخصی و تخیلی و نامه ای معمولی از تارانتینو به حرفه مورد علاقه اش است. در واقع تارانتینو مردم را در این دوره جدی نمی گیرد، و بیشتر علاقه مند است به جزئیات بیرونی و فضا سازی فیزیکی جامعه دهه شصت میلادی توجه کند. برای مثال تارانتینو در بازآفرینی خیابان های لس آنجلس در سال ۱۹۶۹ تمام تلاشش را انجام داده تا چیزی را از قلم نیندازد

روزی روزگاری هالیوود خانواده مانسون را تنها برای یک بازی غیر منطقی هدف قرار می دهد، که واقعا از تارانتینو چنین چیزی بعید بود. تارانتینو محتوای جالبی را انتخاب می کند اما با پوشش دادن به زندگی نسبتاً بی معنی یک بازیگر تخیلی متوسط و بدلکارش دست به کار وحشتناک و مسخره ای می زند. تمرکز زیاد و بی معنی فیلمساز بر شخصیت های تخیلی کلیف و ریک چیز قابل فهمی نیست، چرا که در پایان حرفی برای گفتن ندارد. شخصیت شارون تیت با بازی مارگوت رابی که در کل فیلم می چرخد، هرگز به یک نکته مهم تبدیل نمی شود و همین جای سوال بزرگ دیگر برای این فیلم است. او در فیلمی که به منظور خود شارون تیت و در پنجاهمین سالگرد قتل خود و کودکش تولید شده است، تبدیل به یک پاورقی مسخره و بی معنی شده است.

صحنه های فراوانی در روزی روزگاری در هالیوود وجود دارد که احساس غیرضروری بودن به بیننده القا می کنند، و هیچ کاربردی برای پیشبرد طرح فیلمنامه ندارند. بزرگترین سوال این است که چرا کوئنتین تارانتینو یک فیلم بلند چند ساعته را روانه سینما کرده که می توانست در یک سریال جمع و جورتر به بیننده ارائه کند؟! این اثر اولین فیلم تارانتینو است که تنها می توانم از بخش هایی از آن استفاده کنم، زیرا به عنوان یک کل تقریباً فیلم خوبی نیست.

"امیر پریمی"

  • امیر پریمی