تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اسپایک لی یک فیلم هنری تأثیرگذار ارائه کرده!

اسپایک لی فیلمسازی است که کارنامه کاری اش به طور پیوسته درخشان نبوده است. با نگاهی به لیست فیلم هایش چشمان ما با آثاری چون "تابستان سام" و "او از من متنفر است" برخورد می کند که انصافاً فیلم های بدی هستند، اما شاید لکه سیاه فیلمسازی اسپایک لی بازسازی مخوف و به شدت افتضاح او از نسخه کره ای فیلم اولدبوی باشد. البته همین کارگردان فیلم قابل دفاع مالکوم ایکس را دارد و جالب اینجاست که او در این فیلم، مالکوم را یک انسان عجیب نمایش نمی دهد بلکه او را یک انسان واقعی و با نقص به نمایش می گذارد. اما همیشه برای من این سوال بوده و کماکان هست که چرا سازنده فیلم ظریفی چون مالکوم، می خواسته اولدبوی را بازسازی کند؟! به طور کلی در کارنامه اسپایک لی داستان های مربوط به جامعه سیاه پوستان، همیشه دارای یک جاذبه ای است که بیننده را با خود همراه می کند. شاید من اشتباه می کنم، شاید من دچار کج فهمی شده ام و شاید اتفاقی و تصادفی باشد، اما به نظر می رسد که دولت تحت امر ترامپ و شخص کثیف ترامپ، آتش زیر خاکستر این فیلمساز را دوباره شعله ور کرده، و او را از خواب زمستانی فیلمسازی اش بیدار کرده است. در روزگاری که فریاد سیاه و غیر سیاه از ناعدالتی خود به خود بلند است، دلقک احمقی چون ترامپ نیز با گرایشش به ترویج نژادپرستی و برتری سفید، باعث شده ناله ها و گریه های در خلوت تبدیل به شعار هایی مهیج شود که نه تنها در ایالات متحده بلکه صدایش در سراسر جهان بلند شده است. جالب اینجاست که مردم سیاه پوست سالها است که در حال فریاد زدن هستند، اما برای اولین بار در مدت زمان طولانی، بقیه جهان نیز به طور جدی می پرسند این بی عدالتی تا به کی و چرا؟!

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

پسر نابغه Artemis Fowl برای یافتن یک شیء اسرارآمیز و خطرناک و نجات پدر ربوده شده خود باید تنها با یک دنیای پنهان و جادویی روبرو شود، این خلاصه داستان این فیلم است. در ۳۰ دقیقه اولِ تماشای فیلم جدید دیزنی آرتمیس فاول، انتظار دارم بیشتر مردم این سوال را بپرسند که فیلم دقیقاً برای چه کسانی ساخته شده است؛ برای این دسته سوال کننده یک ساعت بعد همه چی تمام می شود، بدون اینکه پاسخی محکم و قابل لمس دریافت کنند. آرتمیس فاول به عنوان یک اقتباس از رمانی جوان پسندانه و فانتزی که به داستان پسر دوازده ساله و روابط او با جامعه ای از موجودات افسانه ای تمرکز دارد، شاید برای هر بزرگسالی جذاب نباشد. اما بسیار محتمل است که هرکسی این اثر را تماشا کند و با فقدان ماجراجویی، نبوغ و انواع موارد مورد نیاز دیگر در چنین فیلم های فانتزی روبرو شود. به نوعی می توان گفت نتیجه حاصل از این اقتباس بسیار شرم آور است، چرا که قرار بود فیلم کنت برانا هری پاتر جهان سینمایی دیزنی باشد. آرتمیس فاول رنگارنگ، اکشن، پر جنب و جوش و به نظر سینمایی است، اما فیلمنامه به شدت آشفته و چندپاره بودن لحن در نسخه نهایی که نشان از دست کاری در آن دارد، باعث شده نتیجه بسیار ناامید کننده به نظر برسد. البته بدون شک Artemis Fowl فیلم بچه هاست و از نظر آنها هیچ مشکلی در اثر وجود ندارد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

به نظر من هنوز هم می توان تغییر چهره را دیوانه کننده ترین اکشن تاریخ سینما نامید. این فیلم که توسط جان وو یا به قول غربی ها "گان فوو" ساخته شده بود، با پشتوانه ستارگانی چون جان تراولتا و نیکلاس کیج در تاریخ سینمای اکشن ماندگار شده است. شاید در طول تاریخ سینما این غربی ها بودند که سینما و ژانر سینمایی را خلق کردند، اما نمی توان نادیده گرفت که کارگردانان شرقی در زنده نگاه داشتن برخی ژانرها به نسبت غربی ها تلاش های چشمگیر بیشتری انجام داده اند. فیلمسازان شرقی تحت تأثیر این هنر غربی قرار گرفتند و خیلی سریع آموزش آن را نیز فرا گرفتند. با شروع فیلمسازی شرقی ها به نظر یک خون تازه وارد چرخه سینما شد، و این خون تازه خلاقیت خاص آنها بود. این خلاقیت منجر به تولید برخی از فیلم های حاشیه ساز، مبتکرانه و مهم شد که تا به امروز مورد توجه تمام فیلمسازان جهان قرار دارند. وقتی آکیرا کوروساوا فیلمنامه دژ پنهان را نوشت، این فیلم را ادای احترامی به وسترن های جان فورد نامید، و سپس یک فیلمساز نوپا غربی به نام جرج لوکاس تحت تأثیر فیلم های کوروساوا و فورد وسترن فضایی جنگ ستارگان را تولید کرد که امروز به عنوان یکی از بزرگترین فرانچایز های تاریخ سینما شناخته می شود. به طور مشابه وقتی رینگو لام فیلمساز هنگ کنگی، با الهام از آثار جنایی دهه ۷۰ سینمای اروپا و همچنین فیلم های گانگستری دهه ۴۰ و ۵۰ سینمای آمریکا و ترکیب آنها با هم و همچنین اضافه کردن چاشنی اکشن شدید و خشونت افسار گسیخته به آن شهر گناه را تولید کرد، احتمالاً پیش بینی این را نمی کرد که چند سال بعد کوئنتین تارانتینو جوان با الهام از فیلم او سینمای مستقل خودش را در دهه ۹۰ بنا نماید. در واقع فیلم لام و الگو گیری تارانتینو از او در دهه ۹۰ فیلمسازی مستقل را متحول کرد.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

گستره شب نامه عاشقانه مرموزی به فیلم های درجه "B" دهه 1950 و بهترین قسمت های منطقهٔ نیمه‌روشن یا توایلایت زون است. این فیلم فرکانسی بین منطق و افسانه است که حتما باید تماشایش کنید.  "تئاتر پارادوکس"

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

نگاهی به فیلم Becky

 یک مطالعه مضحک و بی معنی در باب خشونت و انتقام! چرا هالیوود خشونت را به نوجوانان آموزش می دهد؟!

خیلی راحت می توان فیلم "بکی" را در آثاری که از نمایش لذت گناه ابایی ندارند، قرار داد. اما من با دیدن این فیلم یاد تنها در خانه افتادم. جالب ترین چیز در مورد تنها در خانه این است که با وجود همه ترفندها و تله های دقیق شخصیت کوین، مهاجمان دزد باید چندین بار به قتل می رسیدند. اما از آنجایی که تنها در خانه از نظر فنی و ژانری به عنوان "فیلم خانوادگی" تعریف شده بود، مهاجمان شرور و کارتونی این فیلم با ترکیبی از کبودی و برآمدگی موضعی با شکستی تحقیر آمیز از خانه فرار می کردند و در نهایت به چنگ قانون افتادند. حالا سه دهه از فیلم تنها در خانه گذشته و ما با فیلم بکی روبرو شده ایم، اثری که حکم فیلم درجه R تنها در خانه را دارد. با وجود پتانسیل فراوان، بزرگترین مشکل فیلم بکی تصویری نازک و کاغذی است که اثر از یک نوجوان عصبانی با یک مادر سرطانی مرده ارائه می دهد. شروع کار بد نیست و نوید اثری دلپذیر را می دهد، اما عدم شخصیت سازی و شخصیت پردازی مسیر پیش روی فیلم را خراب می کند. داستان از این قرار است که بکی دختر ۱۳ سالهِ غمگین و عصبی مادرش را از دست داده و رابطه درستی با پدرش نیز ندارد، در این بین تعدادی نئو نازی وحشی نیز از زندان فرار می کنند تا کلیدی عجیب را پیدا کنند و از قضا این کلید در خانه پدری و جنگلی بکی قرار دارد. این خط داستانی باعث می شود این دختر نوجوان به طرز بی رحمانه و با روش هایی که باعث می شود طرفداران آثار اسلشر به وجد بیایند، همه را سرگرم خشونتی بی معنی کند.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

بازهم نگاهی به یکی دیگر از اکشن های خاطره ساز دهه نود میلادی در هالیوود داشتم. اثری که هم دنباله رو بلاکباستر های عصر طلایی اکشن در هالیوود است، و هم یک جان مالکویچ و نیکولاس کیج جالب دارد که با گذشت این سالها دیدن دوباره آنها بازهم جذاب به نظر می رسد. هواپیمایی هالیوودی را تصور کنید که حامل محکومینی چون جان مالکویچ، دنی ترخو، استیو بوشمی و نیکلاس کیج است، نتیجه چنین اجتماعی چه می شود؟! یک اکشن بزرگ و فرار از زندان گونه هوایی که پس از بیست و چند سال هنوز هم دیدنی است. هنوز هم ایده فیلم هواپیما محکومین عجیب و غریب و گاهاً مسخره و خنده دار به نظر می رسد. سایمون وست بریتانیایی اولین اثرش به عنوان کارگردان یک فیلم بزرگ استودیویی است که تعریف ساده آن می شود یک اکشن بی کله مجنون و در زمان خودش حیرت انگیز که شاید اگر اسم فیلمساز را نگاه نکنیم، شاید فکر کنیم فیلمی از مایکل بی است. البته بدون شک موفقیت فیلم صخره در آن زمان باعث تولید چنین فیلمی یک سال پس تولید فیلم مایکل بی شد. همچنین این سالها دوران اوج ستاره اسکار بُرده یعنی نیکلاس کیج نیز بود. با وجود تمام این موارد گفته شده و برخی از فاکتور های غیر قابل پیش بینی از جمله کاریزمای بازیگران این فیلم تا به امروز، هواپیما محکومین همچنان یکی از عجیب ترین فیلم های پاپ کورنی دهه ۹۰ هالیوود باقی مانده است.

  • امیر پریمی
  • ۰
  • ۰

فیلم های اکشن دهه نود میلادی گاهی سرگرم کننده ترین چیزی است که می توان با آن ها وقت خود را پُر کرد. از همین رو فیلم صخره نیز یک چیز خوب برای صرف وقت است. چنین اثری صد در صد ایده اورجینالی ندارد، اما به جای آن یک نیکلاس کیج در قامت یک اسلحه مرگبار و یک مایکل بی جوان در پشت دوربین دارد، و همین برای یک اکشن سرگرم کننده دهه ۹۰ کافی به نظر می رسد. واقعیت این است که نباید فیلم های مایکل بی را جدی گرفت، چرا که آن موقع تمرین فیلم سازی به سبک کله خراب گونه مایکل بی را از دست خواهیم داد. صخره نیز از جنس های خوب و همزمان بد جناب مایکل بی است، که البته من آن را به خاطر شخصیت های پر انرژی اش دوست دارم. یک نکته در مورد این آثار دهه نود وجود دارد که در جهان سازی آنها نهفته است. اکثر آنها حاوی یا شامل یک یا چند قهرمان بی ترمز فداکار هستند که زن های نزدیک به آنها حکم آب نبات را برایشان دارند. قهرمانانِ در بیرون جنگجو و در درون مبتذلی که با این کلیشه ها بزرگ شده اند، آن دوران الگو خیلی ها بوده اند. هرچند این رویه پرداخت شخصیت همواره توهین آمیز است، اما در هالیوود آن دوران به شدت معمول و دوست داشتنی بود. مثال تکرار چنین ابتذالی در قهرمان پروری هالیوود مثال نیاز ماهی به آب است، در واقع آب که سینمای هالیوود است منبع پرورش چنین قهرمانان عجیبی برای مردم است.

  • امیر پریمی